رویاهایی که به واقعیت نمیپیوندند، میتوانند ما را خُرد کنند.
اما این ااماً بزرگترین رویاها نیستند که ما را بیشتر خُرد میکنند.
اتفاقاً دردناکترین تجربه،
عملی نشدنِ رویاهایی است که به نظر ساده و قابل دستیابی به نظر میرسیدهاند؛
و آنقدر نزدیک بودهاند که حتی لمسشان کردهایم، اما هرگز به چنگمان نیامدهاند.
نیکلاس اسپارکس
بیخیال بودن، چیزی که این روزها از خودم زیاد میخوام. انگار که بیخیال شدن و حذف کردن می تونه منو به خواسته هام برسونه ولی خب فکر می کنم وقتی خسته ام باید از یه روش دیگه امتحان کنم.
دنیا از یه جهت دیگه داره روی سرم آوار میشه. خونه قشنگی که تنها دوست داشتنی زندگیم بود داره فروخته میشه. اون یکسالی که از خونه دور بودم شده بودم مثل افسرده ها و حالا. دلم می خواد مثل بچه ها پا بکوبم و عر بزنم که نمی خوام برم :( من فقط همین یه چیز رو تو جهان دوست داشتم چرا باید ازم گرفته بشه؟ چرا مادر و پدرم باید فکر کنن با فروش این خونه و خرید خونه کوچیکتر می تونن پیریشونو در آرامش و نعمت سر کنند؟ چرا فکر می کنم با رفتنم از اینجا برای دومین بار تو زندگیم قلبم می شکنه؟!
با مامانم از صبح چند تا خونه دیدیم که همه داغون و بدرد نخور بودن، با قیمت هایی که اصلن ارزشش رو نداره. خیلی عصبانیم، خیلی.
درباره این سایت