من آدم حساسی نیستم، وقتی خانه‌ی والدینم را ترک کردم گریه نکردم،

وقتی گربه‌ام مرد گریه نکردم، وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم!

اما وقتی از روی ماه به زمین نگاه کردم بغضم گرفت

با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی می‌کردم از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود ما بودیم و یک خانه ‌ی گرد آبی،

با خودم گفتم انسانها برای چه میجنگند؟!

انگشت شصتم را به سمت زمین گرفتم و کره زمین با آن عظمت پشت انگشت شصتم پنهان شد و من با تمام وجود اشک ریختم.!

نیل آرمسترانگ

 

 

قرار بود سه شنبه عمل لیزیک چشم انجام بدم ولی به خاطر سنگ اندازی های بیمه میسر نشد و به هفته بعدی منتقل شد

دیروز از صبح بیرون زدم و به دنبال دکتر از غرب به شرق اصفهان رفتم و باقی کارها را تمام کردم (گرفتن شماره چشم کامپیوتری با مهر و امضای دکتر). بعد از اون تو شهر گشتم و در یک کتاب فروشی به کتاب بامزه ای برخورد کردم که فکر می کردم برای تولد بچه خواهرم مناسب باشه

هزار پیچ های هیجان انگیز

 

به نظرم برای کادوی تولد کم بود و اندکی خرت و پرت دیگر که بچه ها عاشقشند رو بهش اضافه کردم و رفتم سمت خونه خواهری. 

سرراه به سمت خانه بعد از مدت ها معلم کلاس اولم رو دیدم. زنی به غایت مهربان البته زمانی که شاگردش نباشی. هرگز یادم نمیره چگونه بچه ها رو کتک می زد یا با انباری تهدیدمون می کرد، دفترهایی که مطابق میلش نبود رو در سطل آشغال میانداخت یا بچه ها را بعد از تعطیلی مدرسه نگه میداشت تا با تکالیف اضافه اذیتشون کنه. از اون معلم کینه ندارم ولی این تصاویر از بچگی توی ذهنم مونده. برخوردمون خوب بود. گفت الان توی مدرسه ی شاهد معاونه. ازم حلالیت طلبید و من دلم سوخت برای مدرسه ای که این انسان محترم معاونش باشه. سریع خداحافظی کرد و رفت تا به جلسه اش برسه.

وقتی رسیدم خونه خواهری، خونه رو برای تولد آماده کرده بودند. املتی دور هم خوردیم و بعد کم کم بچه ها جمع شدند. یکی از بچه ها ش اومده بود که با هم جفت شدیم و کلی گفتیم و خندیدیم. بچه ها امسال زیادتر و به شدت شیطون بودند. کوچولوهایی که دائم جیغ می زدند و می خندیدند و میدویدند. به هر شرایطی بود کنترلشون کریدم و تا شب یکی یکی ردشون کردیم به سمت خونه هاشون. 

شب هایی که خسته برمی گردم خونه و سریع خوابم می بره از روزای خوب زندگیمن.

راستی سرراهم سری به کتابخونه زدم و سه تا کتاب جدید گرفتم از امروز شروع می کنم به خوندن.


مشخصات

آخرین جستجو ها