آدمها خیلی وقت ها نمی دونن دارن چیکار می کنن. 

میدونی بدیش چیه اینه که دیگه هیچوقت نمیشه زمانو به عقب برگردوند.

تنها کاری که میتونی بکنی اینه که حسرت گذشته رو بخوری.

حسرت کارهایی که میتونستی انجام بدی و ندادی.

بعضی وقت ها دوری آدم ها رو به هم نزدیک تر میکنه

آدم شاید بهتر باشه چیزهایی رو در مورد اطرافیانش ندونه.!

اخرین رویای فروغ
سیامک گلشیری

 

به نظرم گذران زمان انسان بیکاره ای که دید درست حسابی نداره و از صبح تا شب دامنه ی کل حرکتش از دستشویی به اتاق خواب و یا مبل جلوی تلویزیونه، اصلا و ابدا نوشتن نداره. نمی دونم الانم با چه رویی در حال نوشتنم ولی خب هوسه دیگه

راستش اول به خاطر چشمام بود و بعدش به لطف برادرزاده عزیزم به چنان سرماخوردگی دچار شدم که مسلمون نشنوه کافر نبینه. همین باعث شد که بیرون رفتن به من حرام بشه ( سخت گیری های مادرانه) 

خلاصه که شده بودم مرده ای که می خوره و نفسم می کشه و البته گاهی اوقات دماغشو از لای در بیرون می کنه تا سوز سرد زمستون لعنتی رو توی خودش بکشه تا باور کنه هنوزم بعضی جاهای بدنش کار می کنه. خوشبختانه الان بهبودی کامل پیدا کردم و چندروزیه پام به بیرون از منزل باز شده. دوروز پیش هم سری به نزدیک ترین کتابخانه زدم و پمج تا کتاب درست حسابی به دست راهی منزل شدم و با ذوق شروع کردم به خواندن. که یکی یکی به سمع و نظرتون خواهم رسوند.

راستی نشد که براتون از کتابهای قبلی بگم که حسابی به من چسبیدند.

اولین کتاب: مواجهه با مرگ نوشته ی برایان مگی

این کتاب رو قبل از عمل چشمام خوندم و میره تو دسته ی بهترین کتابهای زندگیم که البته این علاقه به خاطر کمی علاقه به فلسفه در درونمه. این کتاب داستان رومه نگار اشراف زاده ایه که دچار بیماری هاجکین میشه ولی خونواده اش تصمیم میگیرن بهش اطلاع ندن. تک تک رفتارها، ازدواج این مرد و بچه دار شدنش در بی اطلاعی از مرگ زود هنگامش، حرفهاش با دوست صمیمی فیزیکدانش در بیمارستان و فلسفه بافی های آخر کتاب واسه من خیلی قشنگ بودن. در واقع این رمانیه که واسه داستان خوندن نباید سراغش بری بلکه این داستان عروسک هاییه که حرکت می کنند تا فلسفه ی فکری برایان مگی رو بیان کنند. فلسفه ای که تمام پاسخ های پس زمینه ی ذهنت راجع به جهان و زندگی و مرگ رو به چالش می کشه.

دومین کتاب: دختر کشیش نوشته ی جورج اورول

این کتاب هم مال قبل از عمل چش. داستان درمورد دختر کشیشیه که تو فضای خشک مقدسی بزرگ شده و زندگی کسالت بار فقیرانه ای داره. یک روز این دختر همه چیز رو فراموش می کنه و مجبور میشه تا مدتی با گداها سرکنه یا معلم باشه. البته مدتی بعد همه چیز رو به یاد میاره و به زندگی قبلیش برمیگرده ولی چیزی این وسط گم میشه؛ ایمان دختر. در آخر کتاب هم دخترک می گه که نمی تونه ایمان داشته باشه ولی از بی اعتقادیش هم غمگینه چون جای خالیش حس میشه. رمانی کسالت بار به اندازه زندگی دخترک همراه با نقدی زیبا به زندگی افراد بی خانمان و وضع فجیع مدارس اون زمان.

خب و حالا کتابهایی که خلاصشون رو به صورت صوتی شنیدم و نمی تونم درموردشون حرفی بزنم چون کامل نخوندمشون.

خاطرات یک گیشا نوشته ی آرتور گلدن : رمانی خیلی دوست داشتنی که سبک زندگی ژاپنی رو به زیبایی توصیف میکنه. گیشا به نی گفته میشه که از کودکی هنر های مختلفی مثل رقص وساز زدن و آداب معاشرت و چیزهای دیگه رو یاد میگیرند تا مردان رو توی مهمونیاشون سرگرم کنند.

سه شنبه ها با موری نوشته میچ آلبوم: نوشته های شعاری کتاب های خودیاری که از زبان یه پیرمرد درحال مرگ گفته میشه تا تاثیرشو بیشتر کنه :)

شرکت نوشته ی جان گریشام: داستانی جنایی درمورد شرکت وکالتی که با مافیا کار می کند و مردی که تلاش می کنه خودش رو از این فساد نجات بده بدون این که آسیب ببینه.

 کتاب صوتی جز از کل هم وحشتناکه چون تموم  قشنگیای کتاب یعنی فلسفه بافی های مارتین و پسرش حذف شده بود. 

با آرزوی سلامت و موفقیت برای همه :)
 


مشخصات

آخرین جستجو ها